درخت بهشتی



چرا رجبیون نزد خدا مقرب هستند؟


 ماه رجب، ماه عبادت برای دوستان خاصّ حضرت حق هست. وگرنه ماه رمضان خیلی‌ها درِ خانۀ خداوند متعال می‌آیند که در طول سال آن‌طوری درِ خانۀ خداوند متعال حاضر نمی‌شدند.


کسانی که در ماه رجب عبادت خودشان را پر آب و رنگ قرار می‌دهند، توجه بیشتری در عبادات پیدا می‌کنند، اینها از دوستان خاصّ حضرت حق به حساب خواهند آمد.  به حدّی که روز قیامت اهل عبادت در ماه رجب جداگانه صدا زده می‌شوند و آنها را خداوند متعال به صورت ویژه به بارگاه خود فرا می‌خواند.


 ماه رجب مقدّمه‌ای است برای ماه شعبان و ماه شریف رمضان. این سه ماه را شاید بشود به سهولت فصل عبادت نامید و بهار عبادت، که اگر بهار سه ماه دارد، اینجا هم ما با سه ماه نورانی مواجه هستیم. فرموده‌اند: ماه رجب ماه خداست، ماه شعبان ماه پیامبر خدا و ماه رمضان ماه امّت اسلام بندگان خدا.»(امالی صدوق/۵۳۴)


 ماه رجب ماه خصوصی‌هاست. ماه رمضان ماه عمومی‌هاست. کسی که ماه رمضان درِ خانه خداوند متعال برود زیاد هنر نکرده. اما اگر کسی ماه رجب بلند شد و عبادات ماه رمضانش را آغاز کرد، او به صورت ویژه تحویل گرفته می‌شود.  


 وقتی گفته می‌شود این سه ماه، ماه عبادت و بندگی خداست، معنایش این است که لازم است ما مقداری برنامه‌های عبادیِ خودمان را در این ماه تقویت کنیم. معنای دوّمش این است که طاعاتمان را با دقّت بیشتری انجام بدهیم. یعنی آمار گناه را کمتر کنیم، بیشتر مراقبت داشته باشیم، و از آن‌طرف اگر می‌‌توانیم خیرمان به کسی برسد، در ماه رجب بیشتر به دیگران خدمت کنیم.

علیرضا پناهیان




روایت داریم حق الناس در برزخ انسان را اسیر می کند مثلا یک سوم فشار قبر متعلق به غیبت است. در روایتی دیگر هست که خداوند بر روی پل صراط کمینی قرار داده که هر کس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.


 رسول اکرم (ص) فرمودند: بیچاره ترین مردم کسی است که با اعمال خوب وارد صحرای م شود مثلا در نماز ، حج و . مشکلی نداشته باشد و جز اصحاب یمین قرار گیرد اما زمانی که قصد ورود به بهشت می کند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جویا می شود و می شنوند که حقوق آنها را پایمال کرده است .

 در آن لحظه از فرشتگان کمک می طلبند و آنها می گویند: حلالیت بگیر , یعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت کنند وقتی این کار را می کنند متوجه می شوند دیگر هیچ چیز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند که از نظر پیامبر بیچاره ترین بنده ها هستند.



 ﺭﻭﺯ ﻣﺮ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩ ﺭﻓﺖ

ﻭ ﻔﺖ :ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ !

ﻣﺮﺩ گفت:ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﺴﺘﻢ !

ﻣﺮ :ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

ﻣﺮﺩ : ﺧﻮﺏ،ﺲ ﺑﺎ ﺑﺸﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍ ﺑﺨﻮﺭﻢ .!!!

ﻣﺮ ": ﺣﺘﻤﺎ". ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﺨﺖ.

مر ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﻘ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ

ﻣﺮﺩ ﻟﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻟﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﺮﺩ.


 ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. ﻫﻨﺎﻣ ﻪ ﻣﺮ ﺑﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻔﺖ :

 ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﻠ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ.

 ﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﻨﻢ .!!!

ﺑﻌﻀ ﺍﺯ ﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،ﻣﻬﻢ ﻧﺴﺖ.

ﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍ ﺗﻐﺮ ﺁﻧﻬﺎ تلاش ﻨ ،ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺰ ﺗﻐﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺮﺩ.!!!


 کلاغ وطوطی هر دو زشت آفریده شدند.

طوطی اعتراض کرد وزیبا شد اما کلاغ راضی بود به رضای خدا،

 امروز طوطی در قفس است وکلاغ آزاد.!!

پشت هر حادثه ای حکمتی است که شاید هرگز متوجه نشوی!

هرگز به خدا نگو چرااااا؟




بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی, خمش می‌کنی. هر چه خم شود خالی تر می‌شود اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود.


 دل آدم هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از غم، از غصه، آن هم به خاطر حرف‌های دیگران؛ طعنه‌های دیگران، .


 قرآن می‌گوید: 

هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها ؛ خم شو و به خاک بیفت.

 " وَکُن مِّنَ السَّاجِدِین."


سجده کن؛ ذکر خدا بگو ; این موجب می‌شود تو خالی شوی تخلیه شوی سبک شوی.


⚜ یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !!


⚜یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.


⚜یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد  که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله . شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!


⚜یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !!


⚜یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!


آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !!


برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود.

قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه .

همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون .

جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار

تو دل همه  غوغائی شد .!!

بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان . همه رفتند الا همون پیرمرد . گفتند چرا نمیای ؟؟

گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش

آخه مادرش منتظره . درود بر شهامت و غیرت آنان !!


نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشته اید؟؟!



آیا هنوز هم نیاموختی ؟!

که اگر همه ی عالم

قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ،

" نمی توانند " 

پس

به " تدبیرش " اعتماد کن

به "  حکمتش " دل بسپار

به او " توکل " کن

و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟

دنیا ارزش دل شکستن را ندارد .

 میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود .!

ﺑ ﺧﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﺖ

ﺑ ﺧﺎﻝ غصه ﻫﺎﺖ

ﺑ ﺧﺎﻝ ﻫﺮ ﻪ ﻪ ﺧﺎﻟﺖ  ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﻨﺪ





پادشاهے در زمـستان به نگهبان

گفت: ســـردت نیست؟


نگهـــــبان گــفت: عـــــادت دارم

پادشاه: میگویم برایت لباس گرم

بیاورند . و فراموش ڪرد!!


صبح جنازه نگهبان را دیدند که

روی دیــوار نوشته بود:


به سرما عادت داشتم اما وعــده

لباس گرمت مرا از پای در آورد!


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها